آنچه شما را به اینجا رسانده، شما را به آنجا نخواهد رساند | مارشال گلدسمیت و راز موفقیت پایدار
کلمات کلیدی اصلی: مارشال گلدسمیت، تغییر رفتار، موفقیت شغلی، رشد فردی، مهارتهای رهبری، کوچینگ حرفهای
***
در دنیای مدیریت، رهبری و رشد فردی، جملهی معروف مارشال گلدسمیت “What Got You Here Won’t Get You There” یکی از کلیدیترین آموزهها در مسیر پیشرفت است. این جملهی قدرتمند بیان میکند که رفتارها و مهارتهایی که ما را به موفقیت فعلی رساندهاند، لزوماً ما را به سطح بالاتری از موفقیت نخواهند رساند. این اصل مهم در کوچینگ حرفهای و توسعهی رهبری بسیار مطرح است و توسط بزرگانی همچون گلدسمیت به تفصیل بررسی شده است.
مارشال گلدسمیت که یکی از برجستهترین کوچهای رهبری جهان است، در کتاب پرفروش خود با همین عنوان، به بررسی چالشهایی پرداخته که افراد موفق هنگام حرکت به سمت موفقیتهای بالاتر با آن مواجه میشوند. او معتقد است که موفقیتهای گذشته نه تنها تضمینی برای موفقیتهای آینده نیستند، بلکه ممکن است در بعضی مواقع مانعی جدی بر سر راه رشد فردی و حرفهای باشند.
چرا موفقیتهای دیروز کافی نیستند؟
بسیاری از رهبران و مدیران با سختکوشی، تخصص فنی، و تعهد بیوقفه به موفقیت دست یافتهاند. این ویژگیها در مراحل اولیهی رشد شغلی حیاتی هستند. اما مارشال گلدسمیت تاکید میکند که برای رشد بیشتر و رسیدن به سطوح بالاتر مدیریتی، نیاز به مجموعهای کاملاً متفاوت از مهارتها داریم. در این سطوح، توانایی در ایجاد روابط قوی، الهامبخشی به دیگران، تسهیل همکاریهای تیمی و برخورد حرفهای با تعارضات اهمیت بیشتری پیدا میکند.
گلدسمیت خاطرنشان میکند که تغییر در اولویتهای مهارتی به این معناست که افراد باید انعطافپذیر باشند و بتوانند خود را با نیازهای جدید وفق دهند. بدون این تغییر، افراد ممکن است در موقعیت فعلی خود باقی بمانند و نتوانند به پتانسیل کامل خود دست یابند. او تأکید میکند که رهایی از الگوهای فکری قدیمی و پذیرش رویکردهای نوآورانه، کلید عبور از موانع ذهنی و عملی رشد است.
عادتهای کوچک که مانع رشد میشوند
گلدسمیت در تحقیقات خود به ۲۰ عادت رایج در میان مدیران موفق اشاره کرده است که مانع رشد آنها میشود، از جمله:
- اصرار بر برتری در بحثها
- تصحیح مکرر دیگران
- نادیده گرفتن ایدههای تیم
- عدم پذیرش اشتباهات و بازخورد
- نشان دادن رفتارهای تدافعی در برابر نقد
- عدم قدردانی کافی از تلاشهای تیم
این عادات اغلب ناخواسته و بدون آگاهی کامل اتفاق میافتند. اما تاثیر آنها بر روابط حرفهای و عملکرد تیم بسیار عمیق است. به همین دلیل، گلدسمیت تاکید میکند که اولین گام برای تغییر، شناسایی این رفتارهای مخرب است.
او توضیح میدهد که بسیاری از این رفتارها ریشه در عادات ذهنی ما دارند؛ عادتهایی که به مرور زمان تبدیل به بخشی از شخصیت ما شدهاند. برای مثال، میل به درستگویی دائم یا اثبات برتری در بحثها، میتواند اعتماد در روابط کاری را تضعیف کند و مانع از همکاری سازنده شود.
چگونه تغییر کنیم؟
تغییر رفتارهای تثبیت شده آسان نیست. این تغییر نیازمند خودآگاهی، تعهد مستمر و حمایت محیطی است. برخی راهکارهای عملی پیشنهادی گلدسمیت برای تغییر عبارتند از:
- دریافت بازخورد: از اطرافیان بخواهید به صورت صادقانه و سازنده به شما بازخورد بدهند.
- استفاده از سوالات فعال: هر روز از خود بپرسید که تا چه حد رفتارهای مثبت موردنظر را انجام دادهاید.
- کار با کوچ حرفهای: کوچها میتوانند با بینشی بیطرفانه و راهکارهای عملی به روند تغییر شما کمک کنند.
- تمرکز بر پیشرفت، نه کمال: تغییر یک فرایند تدریجی است و با گامهای کوچک اما پیوسته اتفاق میافتد.
- تدوین اهداف رفتاری ملموس: مشخص کنید که چه رفتارهایی را میخواهید اصلاح کنید و چه معیارهایی برای سنجش پیشرفت دارید.
گلدسمیت همچنین به اهمیت جشن گرفتن موفقیتهای کوچک اشاره میکند. این کار باعث حفظ انگیزه و پایداری در مسیر تغییر میشود. هر موفقیت کوچک میتواند بهعنوان نشانهای از پیشرفت تلقی شود و ذهن ما را بهسمت انگیزش بیشتر سوق دهد.
تغییر از درون آغاز میشود
رشد واقعی تنها زمانی امکانپذیر است که فرد آمادهی تغییر درونی باشد. این تغییر مستلزم پذیرش این واقعیت است که ما کامل نیستیم و همیشه فضایی برای یادگیری و بهبود وجود دارد.
سیستمهای حمایتی مانند داشتن گروهی از همکاران یا دوستان قابل اعتماد که بتوانند بازخورد صادقانه بدهند، در این مسیر بسیار ارزشمند هستند. همچنین تعهد به یادگیری مداوم، انعطافپذیری در برابر تغییر شرایط و حفظ تواضع حرفهای از دیگر ارکان موفقیت در این مسیر است.
تغییر درونی همچنین به معنای کنار گذاشتن غرور حرفهای و پذیرش خطاهاست. تنها زمانی که بتوانیم با صداقت با خودمان مواجه شویم، میتوانیم بنیانهای محکمی برای رشد واقعی بسازیم.
موفقیت در عصر جدید: نیاز به هوش هیجانی
یکی از موضوعاتی که مارشال گلدسمیت به آن تاکید زیادی دارد، اهمیت هوش هیجانی در موفقیتهای شغلی و مدیریتی مدرن است. امروزه دیگر تنها مهارتهای فنی کافی نیستند؛ رهبران باید بتوانند احساسات خود و دیگران را درک کرده، مدیریت کنند و از این طریق ارتباطات انسانی قویتری برقرار نمایند.
مهارتهایی مانند همدلی، خودآگاهی، کنترل احساسات و مهارت در حل تعارض، از جمله ویژگیهای حیاتی برای موفقیت در محیطهای کاری امروزی هستند. بدون این مهارتها، حتی با بالاترین سطح تخصص فنی نیز نمیتوان به نتایج مطلوب دست یافت.
هوش هیجانی نه تنها روابط بین فردی را بهبود میبخشد، بلکه باعث افزایش بهرهوری تیم، کاهش استرس سازمانی و ایجاد محیطی پویا و سازنده میشود. رهبران دارای هوش هیجانی بالا، معمولاً مورد احترام بیشتری قرار میگیرند و توانایی الهامبخشی بالاتری دارند.
جمعبندی: پلی به سوی موفقیت پایدار
برای رسیدن به سطوح بالاتر رهبری و تاثیرگذاری، باید جرات کنیم عادات قدیمی خود را زیر سوال ببریم و خود را بازآفرینی کنیم. باید بیشتر گوش کنیم، کمتر قضاوت کنیم و پذیرای بازخورد باشیم. جملهی ماندگار مارشال گلدسمیت یادآوری میکند که آیندهی موفق، نیازمند تغییر آگاهانه در امروز ماست.
تغییر آسان نیست، اما با گامهای کوچک، تعهد مداوم و حمایت مناسب، میتوانیم به نسخهای بهتر، تاثیرگذارتر و موفقتر از خود دست یابیم. با الهام از آموزههای گلدسمیت، میتوانیم چارچوبی تازه برای رشد حرفهای خود تعریف کنیم؛ چارچوبی که در آن انعطافپذیری، یادگیری مستمر، و اعتماد به مسیر توسعهی فردی نقش کلیدی دارند.
تغییر از درون آغاز میشود. آیا شما آمادهاید که امروز گام اول را بردارید؟ می توانید با دوره قهرمان کسب و کار مسیر خود را آغاز کنید
کلمات کلیدی فرعی: عادتهای مدیریتی، بهبود رهبری، کوچینگ مدیریتی، تغییر فردی، رشد شغلی، توسعه مهارتهای نرم، موفقیت سازمانی، بهبود عملکرد مدیران، هوش هیجانی در مدیریت، رشد حرفهای، کوچینگ رفتاری، مربیگری سازمانی، فرهنگسازی سازمانی، موفقیت پایدار
بدون دیدگاه